"بعضـیها مـا را سرزنش میکنند که چرا دم از کربـلا میزنید و از عاشـورا؛ آنها نمیدانند که برای ما کـربـلا بیش از آنکه یک شهر باشد یک افق است که آن را به تعداد شُـهدایـمان فتـح کردهایم ، نه یک بار ، نه دو بار …
به تعداد شهدایـمان"
شهید سید مرتضی آوینی
امروز نه، غروب همان سال شصت و یک...
ما را گره زدند به نخ های پرچمش
استاد علی اکبر لطیفیان
شعر کامل در ادامه...
در کوچه ها نسیم بهشت محرم است...
این شهر بی مجالس روضه جهنم است
بی سبب نیست که در قلب همه جا داری ...
آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری
چون نامه ی جرم ما به هم پیچیدند
بردند به میزان عمل سنجیدند
بیش از همه کس گناه ما بود ولی...
ما را به محبت علـی بخشیدند
تو هشت و چهار هستی، در عبایت پنج تن پیدا
دلم شش گوشه میخواهد... مرا هم کربلایی کن
شعر کامل در ادامه مطلب